روزنامه سازندگی-مجید احمدی- معاونت هنری وقتی از دست زندهیاد مرادخانی بیرون آورده شد و در دستان حسینی قرار گرفت، هیچکس فکر نمیکرد روزگاری چنین تلخ و سیاه را به خود ببیند. روزگارانی که البته خودشان همه چیز را به گردن کرونا میاندازند ولی واقعیت چیز دیگری است. حسینی، هادی مظفری رفیق گرمابه و گلستان خود را به جای مجید ملانوروزی بر صندلی ریاست مرکز هنرهای تجسمی معاونت هنری ارشاد نشاند. انتخابی که به مذاق هیچکس به جز یاران خودشان به کسی خوش نیامد ولی حسینی کسی نیست و نبود گوش شنوا داشته باشد که چرا یک تحصیلکرده حقوق را به در یک مرکز تخصصی هنری گماشت؟
به گزارش تجسمی آنلاین، مظفری آمد با کولهباری از حرف و حدیث و در اولین گام قلب ثپنده هنرهای تجسمی را بست. او موزه هنرهای معاصر تهران را سه سال تمام به بهانه مرمت موزه بست. مرمت موزه را طبق قانون و براساس قانون به شرکتی درست و مجوزدار برای مرمت موزه واگذار کرد ولی بعد از مدتی تمام تشریفات اداری را کنار گذاشت و مرمت را به دیگری واگذار کرد و هیچکس هم نفهمید چرا اینچنین شد. به هرروی او طبق قانونی قدیمی که میگوید "نامه نانوشته غلط ندارد" موزه را بست که کسی نگوید مظفری چرا هیچکاری نمیکند. موزه بسته شد تا وی به امور دیگری بپردازد. شاید ضرورت مرمت موزه حس میشد ولی در تمام دنیا وقتی میخواهند موزهای را مرمت کنند طی چند فاز اینکار را انجام میدهند و هیچگاه یک موزه کامل بسته نمیشود. از بحث موزه بگذریم که بارها گفته شد ولی هیچکس گوش شنوایی نداشت.
گذشت تا کرونا آمد و همه چیز تعطیل شد. کسب و کارها از جمله کارهای مرتبط با حوزه تجسمی نیز به تعطیلی کشانده شد و انتظار کمک از مرکز تجسمی به شدت احساس میشد ولی دریغ از روزنه امید.
جشنوارهها که تعطیل شدند و دوسالانه هم به تبع آن به برگزار نشدن محکوم شدند و مظفری و دوستان نزدیکش در مرکز نیز با خیال آسوده به از زیر کار دررفتن مشغول شدند.تنها دوسالانهای که مظفری به شدت و با جدیت دنبال برگزاری آن بود دوسالانه مجسمهسازی بود آن هم به خاطر مواردی بود که از زمان حضورش در سازمان زیباسازی شهرداری تهران همراه خود آورده بود.
در حوزه بینالملل و حضور ایران در عرصه بینالملل که مظفری خود را خیلی موفق میداند. جالب اینجاست که مظفری چندی پیش در مصاحبه با ایسنا مدیریت دوران خود را موفق دانسته و به خود نمره قبولی داده است. او گفته است: میتوان گفت که تمام وعدههایی که دادیم را شروع کردیم، اما برخی از آنها را به پایان نرساندیم. به عنوان مثال رویداد آرت فر در سال ۹۷ شروع شد و ما هم به توسعه کمی و کیفی آن در سالهای بعد فکر میکردیم، اما این امکان فراهم نشد. همچنین آرزوی ما برای توسعه بازار بیش از آنچه اتفاق افتاد، بود و بازهم متاسفانه اینکه بتوانیم نمایشگاههای بیشتری را چه در داخل و خارج از کشور برگزار کنیم، از توان ما خارج بود. حضور هنرهای تجسمی ایران در عرصههای بینالمللی از دیگر رویکردهای جدی ما بود که در همین راستا توانستیم حضور خوبی در بیینال ونیز داشته باشیم. حضوری که تا پیش از آن در دورههای دیگری تجربه نشده بود.
به وضوح مشخص است که مظفری خلاف واقع این صحبت را کرده است زیرا حضور ایران در عرصههای بینالمللی از زمان مدیریت سمیعیآذر بر موزه هنرهای معاصر آغاز شد و حتی در زمان مدیریت شالویی بر مرکز تجسمی، ایران یک مکان در ونیز را برای خود اجاره کرد تا 50 سال مشکل حضور در این رویداد بزرگ را ندشاته باشیم حال آنکه مظفری این موضوع را متذکر نشد که هیچ با مذاکراتی حضور در این رویداد را به یک مجموعه خصوصی واگذار کرد تا ججایی که حتی مشرق نیوز هم در مطلبی متذکر شد که مدیران این مرکز ( قبل از دوران پاندمی کرونا) چرا و چگونه به همراه خانواده خود در سفرهای خارجی حضوری پررنگ دارند ولی بازهم نظارتی اعمال نشد و یک گوش در بود و گوش دیگر دروازه.
دیگر وارد بحث روابط مرکز تجسمی با شرکت هرمس فرانسوی و برگزاری آرتفر هنر تهران، موزههای هنرهای معاصر شهرستانهایی مثل آبادان که امروزه به مرکزی برای دورهمی معتادان و کارتونخوابها شده است و یا بیبرنامگی در امور روزانه مرکز و ... نمیشوم که اینها خود موضوعاتی مهم هستند و پرداخت به آن در این مقال نمیگنجد اما در نهایت باید گفت که مظفری ویرانهای نحویل مدیری بعدی خواهد داد. مدیری که نیامده باید چند سال به جد فعالیت شبانهروزی داشته باشد تا شاید بتواند به نقطه صفر برسد و تازه آغاز به کار کند.
مظفری به زودی میرود ولی باید بداند که در دوران مدیریتش و در دودرانی که کرونا تمام فعالیتهای روزمره زندگی مردم را مختل کرده بود و کسبوکارها تعطیل شد او نتوانست و یا نخواست برخی گالریها را تعطیل کند و برخی گالریها در روزگاری که مردم در صفهای طویل دارو و یا متاسفانه در صفوف قبرستانها منتظر بودند برنامه های خود را ادامه دادند و نمایشگاههای خود را برگزار کردند و برای حرفها و بخشنامههای مظفری تره هم خرد نکردند. مدیری که به حرف کسی گوش نکرد و خودش هم اهمیتی به این موضوع نداد.