تجسمیآنلاین: شروینکندری: قدمت هنرستانهنرهایزیبا پسران به اوایل قرن ۱۳ هجری قمری باز میگردد و به عنوان یک مرکز تحصیلی معتبر جهت آموزش رشتههای نقاشی، گرافیک، همچنین نمایش و سینما شناختهشدهاست. در این سالها هنرمندان بزرگ بسیاری به عنوان محصل و مدرس را در پیشینهی خود دارد. از جمله این هنرمندان میتوان به بزرگانی چون جلیل ضیاپور، محمودفرشچیان، مجید درخشانی، حسین کاظمی، هانیبال الخاص، جلال آلاحمد، ابراهیم جعفری، مسعودعربشاهی، فرامرزپیلارام، پرویز و جمشید تناولی، رضا یساولی، حمید پازوکی، بهرام عالیوندی، عباس مشهدیزاده، جعفر نجیبی، حسین رفیعی، ناصرعزیزی، واحدخاکدان و صدها هنرمند دیگر اشاره کرد. در ادامه به بهانه مدیریت جدید هنرستان علیبیگیپرست با چندتن از اعضای اصلی و اساتید برای شناخت بیشتر و اطلاع از تغییرات و رویکردهای پیشِِرو در هنرستانهنرهایزیبای تهران مصاحبهایی صورتگرفتهاست.
**تاریخچهی هنرستان هنرهای زیبا حدودا به چند سال قبل باز میگردد؟
عباس مشهدیزاده: این سوال را میتوانم اینگونه پاسخ دهم که سالها پیش قبل از انقلاب به دلیل ارتباط قوی وزیر فرهنگ و هنر آن دوران این مجموعه شروع به فعالیت میکند. در واقع آن هدفها و آرزوهایی را که کمالالملک داشته است را به واقعیت بدل میکند. طبیعتا اشخاصی که فارغالتحصیل هنرستان بودند به دو دسته تقسیم میشدند. یک بخش هنرهای سنتی مثل نگارگری را دنبال میکردند و بخشهایی که به نوعی دنبال رو رئالیسم بودند، مسئلهایی که آرام آرام با دیدگاه کمالالملک شروع میشود و میتواند با خواستههای شخصی پهلبد (وزیر فرهنگ و هنر دوران پهلوی) گسترش پیداکند. نام ادارهی هنرهای زیبا فقط برای ادارهی هنرهای زیبا بود بعد به مرور زمان به ادارهی کل هنرهای زیبا تغییر نام داد و در انتها کشور هم به آن اضافه شد، پس شد اداره کل هنرهای زیبای کشور.
در ادامه آقای پهلبد برای رویارویی و مقابله با فضای دانشگاههایی مثل هنرهای زیبا در سال ۱۳۱۸ اقدام به راهاندازی مدارس هنری می کند و با رشته موسیقی آغاز میشود. چراکه خاندان پهلبد در حیطهی موسیقی بسیار جانانه فعالیت میکردند. وی در تلاش بود که دیگر شاخههای هنری را هم در عرصه هنرستان وارد کند. به عبارتی وی قصد پرداخت به هنرهایی که امروزه تجسمی نام دارد را داشته است. در نتیجه یک رقابت با دانشگاه تهران آنچه که شاگردان کمالالملک دنبال میکنند به وجود میآید چراکه آنجا دانشکده هنرهای زیبا است و اینجا سازمان هنرهای زیبای کشور بود و پایگاههای هنری استانی مثل اصفهان و تبریز را دربر گرفته بود. وی در این سازمان یک مدرسهایی را به وجود میآورد، همان چیزی است که ما الان به دنبال ریشههایش هستیم.
دانشکده هنرهای زیبای کشور در سال ۱۳۱۸ فارقالتحصیلانی بیرون میدهد از جمله جلیل ضیاپور، شکوه ریاضی و دیگر هنرمندانی که بعد از دانشکده هنرهای زیبا بورسیه به دانشکده هنرهای زیبای پاریس شدند و بعد از اتمام به ایران بازگشتند و شروع به فعالیت کردند و به انتشار نظرات خود پرداختند از جمله اینکه در قرن بیستم بودیم و در قرن بیستم بُعد سوم در نقاشی مطرح میشود که بعد سوم را به صورت کوبیسم یعنی جعبه مطرح شد. در حالی که قبلا درسطح نقاشیها مسئله بعد سوم را نداشتیم. حالا این بعد سوم که کوبیسم هست و در اروپا مطرح میشود از طریق جلیل ضیاپور راه اندازی میشود و جوی به را میافتد که ببینید ما از دنیا عقبیم و ببینید چه در دنیا اتفاق افتادهاست. همین جنجال ها به پهلبد کمک میکند، چون آقای پهلبد بهخاطر رقابتی که با دانشکده هنرهای زیبا داشت میخواست در آن زمان کارهایی را انجام دهد و در زمان پهلوی دوم این قبیل فعالیتها را گسترش داد تا اینکه انقلاب شد و شرایط کمی متفاوت گردید. چهرهی انقلابی چهرهایی مذهبی است و این چهره به تمام مسائل نفوذ میکند و بسیار ژرف، گسترده و پر پهنه است و این پهنه به هنر و هنرستان هم نفوذ کرد.
**آیا روند فعالیت هنری و آموزش در هنرستان، قبل از انقلاب و بعد از آن دست خوش تغییراتی شدهاست؟
عباسمشهدیزاده: وقتی در جامعهایی انقلابی پیش میآید، خودبهخود تحولات همهجانبهایی در تمامی زمینهها رویت میشود. خیلی طبیعی است که در روند آموزشی هنرستان هنرهایزیبای تهران هم تغییراتی ایجاد شود، مثلا گاهی در محتویات اجتماعی دروس یک سری تغییرات ماهیتی به وجود آمده است و این یک امر طبیعی هست. من خیلی در جریاناتش نبودم ولی اصل و اصول هنرستان بودن این مرکز آموزشی همینطور محفوظ ماند. گمان میکنم پرورش یافتگان هنرستان در این چهار دهه بعد از انقلاب هم اشخاص فعالی بودهاند و فعالیتهای صنفی و تخصصی خود را دنبال میکنند. قبل از انقلاب هم به همین شکل بوده است و من خیلی تفاوت در پرورشیافتگان هنری و استعدادیابی آنها در این دو دوره احساس نمیکنم. به طور کلی اگر اتفاقی در جامعه رخ دهد فضای آموزشی خصوصا هنرستان هنرهای زیبا فعالیت خود را ادامه میدهد و خروجیهای موفقی نیز در پی خواهد داشت.
وادی هنر یک وادی بی ویزایی است و برای ورود گذرنامه یا رنگ و بوی خاص نمیخواهد. یک وادی خوش عطر و صمیمی است که در هرجایی از دنیا، هر جغرافیایی که باشد آن عطر خوش را دارا است. فضای خلاقیت هنری فائقِ بر هر اتفاق بیرونی که پیشمیآید و میخواهد خودرا دیکته کند.
هنرستان قبل از انقلاب آرتیستهای درجه یک تحویل جامعه دادهاست، امروزه خیلی بیحرکت شده و خصوصا در دو دهه اخیر هنرمندان بزرگی که تاثیرگذار باشند، از آن بیرون نمیآید؟
عباس مشهدیزاده: از دوران بشر اولیه که با کف دست به خلق آثار میپرداخته تا به امروز که به قرن بیستم و بیستویکم رسیدهایم در سطح جهان گوناگونیهایی در پهنه هنر بهوجود آمدهاست. خب طبیعیاست که اتفاقات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، دینی، مذهبی و عقیدهایی موقعی که حاکمیت پیدا میکنند خودبهخود تغییراتی به وجود میآورند مثلا در دورانی که کلیساها در اروپا حاکمیت میکردند نوع نگاه به هنر متفاوت بوده است. در ایران هم در هنگام وقوع انقلاب هنر به شکل خودش باز میگردد اما کسانی که در این هنرستان قبل از انقلاب پرورده شده بودند طبیعی استکه از بزرگترین امتیازات برخوردار بودند. در آن دوران هنرستان که مربوط به اداره کل هنرهای زیبا کشور بود در رقابت با دانشکده هنرهای زیبا پیش میرفت و خروجی های دانشکده هنرهای زیبا مثل جلیلضیاپور، احمد اسفندیاری و دیگران را پروراندهاست.
جهان در حال تغییر بود و اتفاقاتی که در بعد سوم است باعث شد تا فارغالتحصیلان هنرستان به دنبال آن بروند و رشد کنند. به عبارتی پروردگان ضیاپور هستند کسانیکه به دنبال جنجالی که پیشتر گفته شد و ضیاپور راه انداخته بود میروند. حرف و خود آقای ضیاپور به مجموعهایی که پهلبد راهاندازی کرده است ورود پیدا میکند. پذیرفتن و قبول شدن گفتههای ضیاپور در اداره هنرهای زیبا کل کشور باعث شد خروجیهای این مدرسه مطرح شوند و در مواردی هم بورسیه تحصیلی برای خارج از کشور بگیرند. مثلا در دوره خانم شکوه ریاضی هنرمندانی چون، حسینزندهرودی، فرامرزپیلارام و ... ظهور کردند که پیش از انقلاب و بعد از آن هنوز هم جزو برترینهای ایران هستند. در نگارگری میتوان رضا یساولی نام برد که از هنرمندان مطرح در حوزه نگارگری است و حتی عباس معیری در این هنرستان توسط حسینبهزاد پرورانده شده است. همه اینها حاصل کوششهایی است که مهرداد پهلبد انجام داد. فرامرز پیلارام در هنرنو آورندهی یک بحثهایی است. صادق تبریزی در کارگاههای سفال و کاشی آثار بدیعی خلق کرد که برخلاف خوانا بودن کاشیهای هنرمندانه اصفهان، همگی مدرن و نو بودند. همین شروع باعث میشود همکلاسی تبریزی در کلاس خانم شکوهریاضی، فرامرز پیلارام کشیده شدن خط را مطرح کند.
در این چهار دهه اخیر هنر در بند دینی شدن قرار گرفته و خودبهخود کسانیکه دینی به آن نگاه میکردند مثل حوزه هنری که آقای محمدعلیزم به راه انداخته بود اشخاصی مثل حسین خسروجردی از آن خارج شدهاند و کارهای اعجابآوری بوجود آوردهاند.
حال به سوال شما برمیگردم که چرا حالا این شکوفایی دیگر وجود ندارد؟ من فکر میکنم که دارند و فعالیت میکنند، مثلا واحد خاکدان یکی از اشخاصی استکه فارغالتحصیل همین هنرستان بود و در حال حاضر در آلمان غوغای برپا کردهاست. شاید لازم باشد که از هنرستان دختران غافل نشویم. هنرستان دختران هم برای خودش خروجی هایی داشت که حرفهای مهمی را در مجامع هنری مطرح کردهاند و امید به این که با تحولات بهوجودآمده در کادر مدیریتی، هنرستان شکوفا شود و خروجیهای مهمی از آن خارج شوند.
جعفرنجیبی: دوتا دلیل وجود دارد، اول اینکه هنرستان با آموزش پرورش ادغام شدهاست، قبلا به صورت مستقل کار میکرد و زیر نظر اداره فرهنگ و هنر ارشاد بود. وقتی هنرستان با آموزش و پروش ادغام شد دخالتهایی از جانب این نهاد بهوجود میآید که در حقیقت دیگر هنرمند پرورش ندادند و بیشتر محصل پرورش میدهند.
در هنرستانهای آموزش پرورش میدیدم که معلمان درس میدهند اما نتیجه و خروجی هنرستانها خیلی کم بودکه بچه ها بخواهند به هنرمند شدن ادامه دهند. در آموزش پرورش سعی بر این بود آنهایی که استعداد کمتری دارند در هنرستانها پذیرفته شوند برای مثال حتی نیاز نبود که طراحی یا نقاشی خوبی بلد باشند، ولی چون نمیتوانستند ریاضی، فیزیک، ادبیات و دیگر درسهای تئوری را بخوانند وارد هنرستان میشدند. هنرستان هنرهای زیبا به این شکل نبود، به لطف آقای پهلبد که آقای مشهدیزاده در رابطه با او صحبت کردند برای ورود به هنرستان کنکور وجود داشت. زمان خود من از 600 نفر 18 نفر انتخاب شدند و این منتخبین باید طراحی و پایههای هنر را بلد میبودند. در گروه ما هنرمندان شاخصی از 18 نفر ماندگار شدند از جمله آقای ابراهیمکاشی بود که طراحی اسکناس بانک مرکزی را انجام میدهد، احمد امین نظر، حمیدپازوکی و یا شیشهگرانها بودند. هم دورههای من اکثرا هنرمندان نامدار و شاخصی شدند، از 18 نفر حداقل 8 نفر جزو چهرههای بهنام کشور هستند. از انقلاب به اینطرف اگر محصل موفقی در هنرستان بود آنهایی بودند که شانسی با کمی تلاش به این درجه رسیدهبودند و استعداد داشتند که پیشرفت کردند. در آن زمان گزینش وجود داشت تا اشخاصی که توانایی هنرمند شدن داشتند به هنرستان ورود یابند. از این رو وزیر فرهنگ و هنر سابق هم از این عملکرد حمایت میکرد. درآن زمان ما هم تغذیه و هم پول تو جیبی داشتیم یادم هست که من برای مخارجم از پدر مادر کمک نمیگرفتم و رئیس هنرستان هم از هنرمندان بیبضاعت حمایت میکرد. زندهیاد آقای داوودی بودند برای اینکه خرج خودمان را در بیاوریم به ما سفارش کار میدادند که بعد از انجام و اتمام کار برای کمک خرجمان پولش را میدادند. درواقع قبل از انقلاب هنرستان از هنرمندان و خروجیهایی که داشت حمایت میکرد.
در چهار دهه پیشین این خدمات در هنرستان نبودهاست و حتی امروزه برای ثبتنام وروردی هم دارد. از نگاه من هرکسی برای ورود به هنرستان باید گزینش شود، الان هنرستانهای آموزش و پرورش را بیشتر تبلیغ میکنند اینجا خیلی کمرنگ شدهاست. فکر میکنند اینجا هم مثل هنرستانهای دولتی آموزش و پرورش است. نمیدانند اینجا نابغه هایی مثل جلیل ضیاپور، فرامرز پیلارام و یا واحد خاکدان و اشخاص دیگر را در سابقه خروجی خود داشته است، هنرمندان برجسته کشور نه تنها در ایران بلکه در کل جهان هستند. بهطورکلی قبلا اداره فرهنگ و هنر ارشاد به هنرستان بودجه میداد. این برنامهها باید حسابشده و درست شود.
**آقای بیگی پرست با توجه به گفتههای آقای مشهدیزاده در دههای اخیر چه اتفاقاتی در هنرستان افتادهاست که دیگر خروجی هنرمندانی همچون واحد خاکدان، ناصر عزیزی و ... دیدهنشدهاست؟
بیگیپرست: نمیتوان گفت که نداریم چون هستند هنرمندانی که از هنرستان فارغالتحصیل شدند و امروزه در دنیا مطرح هستند بطور مثال رضایساولی، وحیدچمانی و ... اشخاصی هستند که در این چند دهه اخیر از خروجیهای هنرستان محسوب میشوند. حتی در دهههای 80 و 90 هم داریم هنرمندانی که در حال شکلگیری هستند. هنر مثل یک رودخانه پنهاناستکه جریان دارد و اینها آرامآرام رشد میکنند.
**آقایبیگیپرست شما بهتازگی مدیر هنرستان هنرهای زیبا شدهاید در چند دهه قبل به طورکلی رویکرد هنرستان به چه صورت بودهاست؟
بیگیپرست: دو هنرستان هنرهای زیبا در تهران و کرج هست که من سالها پیش مدیریت هنرستانهنرهای زیبای کرج را داشتم و امروز در اینجا هستم. هنرستان کرج رفتهرفته شکل و شمایلش به طور کلی عوض شد و یکی از بزرگترین لطمههای آن ضعیفشدن رشته نقاشی از مجموعه هنرستان هنرهایزیبای پسران کرج بود یا رشته گرافیک در آن خیلی کمرنگ شدهاست با اینکه به صورت کلی آن مجموعه برای تجسمی ساخته شدهبود، با توجه بهگفتههای آقای مشهدیزاده هم تاریخچهی خوبی دارد هم ساختمان زیبایی که در واقع برای منظوری خاص یعنی تربیت هنرمند ساخته شده است.
سیاست غلط گاهی اوقات از جانب ما مدیران است. در دهههای پیشین هنرستان دچار فراز و نشیبهای بسیار بود. حالا ما در هنرستان تمام تلاشمان را خواهیم کرد تا این مشکل را برطرف کنیم. در دورانی که آقای احسان آقایی مدیر هنرستان شد یک سیاست خوبی که داشت، درواقع از اساتید مجرب دعوت به همکاری کرد و هم سیاست گذاری ایشان در رابطه با گسترش هنرستان بجا و درست بود. به طور کلی یک مدیر خوب و آگاه به هنر بود که میدانست باید به چهصورت گام بردارد. بخاطر جابجایی هایی که صورت میگیرد بعضی اوقات یک ضربه شدیدی وارد میشود و برنامهها بهم میخورد. مثلا یک نفر مثل آقای آقایی یک برنامهی طولانی مدت دارد که این برنامه میتوانست یک شکوفایی یا یک نفس تازه به هنرستان دهد که با رفتنشان متوقف شد. آقای متولی در دوران مدیریت خود کمی نرم و محافظهکارانه پیش رفت، همین امر کمی شرایط را تغییر داد. بهنظرم در مقام یک مدیر باید کمی رادیکالی و جدیتر با مسائل برخورد کرد. من سعی بر این دارم که ادامه دهنده راه آقای آقایی باشم و یکی از اهدافم این هست که بتوانیم اینجا را گسترش دهیم و به بهترین شکل از آن استفاده کنیم.
**به عنوان مدیر هنرستان آیا تبعیضی بین رشتههای تحصیلی قائل میشوید، مثلا رشتهی نقاشی بر سینما ارجحیت داشتهباشد؟
بیگیپرست: سینما پول سازتر است بیشتر به آن بها دهیم، این یک سیاست غلط بود که من کاملا با آن مخافت کردم. قرار نیست از هنر پولی ساخته شود، اولین قدم هنر فرهنگسازی است و این قطعا میتواند خیلی مهمتر باشد تا به عنوان یک مسئله پولساز به آن نگاه نشود. هنر یک جریان فرهنگی و انسان ساز است.
**در حال حاضر معیار و ملاک کادر مدیریتی برای دعوت از هنرمندان و اساتید جهت تدریس در هنرستان چه هست؟
بیگیپرست: من به تنهایی نمیتوانم یک معیار و ملاک داشته باشم، در زمینه نقاشی من میتوانم اظهار نظر کنم آنهم نه کامل و مطلق. بهخاطر همین من به یک سری مشاور نیاز دارم.
**آقای بیگیپرست رشتهی تحصیلی شما نقاشی بودهاست و با توجه به اینکه شما به طراحی و نقاشی واقف هستید برای پرداختن به سایر رشتهها آیا از متخصصین مربوطه مشاوره میگیرید؟
بیگیپرست: ما یک کمیتهی فنی داریم، درکمیته فنی اگر نظری بخواهیم برای مثال از اساتید مجسمه آقای جعفر نجیبی، در نقاشی خودم هستم و ممکن هست از استاد احمد وکیلی یا حسین سهرابی کمک بگیرم، مثلا در زمینه نگارگری از آقای رضایساولی مشاوره خواهمگرفت. هر قسمت از مجموعه رشتههای هنرستان یک مدیرگروه دارد که آن برای من حکم یک کارشناس و مشاور دارد. مثلا برای سینما من از کسانی استفاده میکنم که دارای آگاهی کامل به کارشان باشند. برای نمونه در مورد تئاتر و نمایش دکترعارف ناظر هست که با ایشان مشورت میکنم، در سینما هم آقای علی عاملهاشمی، در گرافیک آقای حبیبمقدم هستند و حتی اگر لازم باشد در زمینه گرافیک من از آقای قباد شیوا هم دعوت میکنم که بیاید. اینجوری نیست که من به تنهایی تصمیم بگیرم و بیشتر اتفاقات را شورایی کردم به جز مسائلی که فقط مرتبط به من با ارشاد، آموزش و پرورش میشود. به عبارتی در مجموعه یک سری کارها هست که من با آموزش پرورش انجام میدهم و در مواقعی با اداره کل کارهایی را بر اساس سیاستهای آنها پیش میبریم و یک سری سیاستها سیاستهای هنری استکه ما براساس مشاوره با کارشناسان و استفاده از رهنمونها و نظرات آنها پیش خواهیم برد.
**هنرستان هنرهای زیبا در دوره مدیریتی علی بیگی پرست قرار است دستخوش چه تغییراتی شود یا خواهد شد؟
بیگیپرست: به یکباره نمیتوان همه چیز را تغییر داد، این تغییرات نیاز به زمان دارد. اگر بخواهیم یک برنامه کوتاه مدت بسازیم امکان دارد که در کوتاه مدت جواب دهد. من هدفم این نیست که یک دفعه کل ساختار را بهم بریزیم. آرام آرام شروع به ایجاد فضای بهتر خواهیمکرد و حتی گرفتن یک فضاهایی که به بخش آموزش هنرستان کمک کند. گرفتن نیروهای بهتر حتی فکر میکنم برای ورود هنرجویان و پذیرش هنرجویان در هنرستان باید دقت بیشتری داشتهباشیم. بعضی از ورودیها فقط صرف اینکه میخواهند از یک سری از درسها فرار کنند به هنرستان میآیند. اینها سیاستهایی است که در دراز مدت انجام میگیرد، علی الخصوص در بخش آموزش نیاز دارد که کادر هنرستان را قویتر کنیم و ارتباطمان با داخل و خارج از کشور بیشتر شود. همهی اینها زمانبر خواهدبود و در سیاستهای طولانی مدت انجام پذیراست.
مجیدزرینمو (معاون آموزشی هنرستان): خاصیت هنر این است که باید برایش زمان گذاشت تا گرانبها شود. به هرحال وقتی زمان هم بگذرد آن اتفاق خودش را به بهترین شکل نشان میدهد. شاید از بچه هایی که در دهههای 70، 80، 90 در اینجا تحصیل کردند اسم برده شود ولی از مسئلهایی که مهم قلمداد میشود باید درس بگیریم و برای این درس گرفتن نیاز هست که یک یادآوری خیلی بهتر و ارزندهتری نسبت به گذشته روی آن صورت بگیرد.
**یک مدیر هنرستان خوب باید دارای چهویژگیهایی باشد؟
بیگیپرست: میتوان مثال زد در مورد دوستانی که مدیر بودند و هستند مثلا آقای احسان آقایی که در حال حاضر رئیس موزه هنرهای معاصر است، یا آقای نصیری که در حال حاضر رئیس بخش دانشگاه موسیقی ارشاد هستند یک مدیر خوب که سیاستها و برنامههایشان بسیارعالی بود. اینها دو نمونه خوب برای من هستند.
**تعریف علی بیگیپرست از عملکرد یک هنرستان چیست؟
بیگیپرست: هنرستان هیچکاری نمیتواند بکند فقط باید خروجی خوب داشته باشد. ممکن هست که هنرستان چندسال سکوت داشته باشد یا خروجیهای کمی از آن بیرون بیاید ولی بازم همان ها هم باید شاخص باشند.
**چرا هنرستان هیچ وقت مجموعه یا گنجینه آثار اساتید و هنرمندانش را رونمایی نکرده است، آیا مجموعهایی دارد؟
بیگیپرست: این اتفاق بخاطر گسستگی مدیریت است، هر مدیری که در این مجموعه روی کار آمد سیاست خاص خودش را داشت و این سیاستها همیشه در گام مستقیم نیست. اتفاقا آقای زرینمو تصمیم دارند که همچین کاری بکند و یک مجموعه از گنجینه آثار بچههایی که خروجی هنرستان هستند را رونمایی کند. درواقع در این مجموعه شاگردانی که در این هنرستان تحصیل میکردند به مرور زمان اساتید همین هنرستان شدند.
مجیدزرین مو: چون آثاری که از هنرستان قرار هست رونمایی شود بخشی به گنجینه مربوط میشود و هم از لحاظ مالی و از از نظر قدمت خیلی گرانبها هستند، نیاز به یک هماهنگی داریم. دوست داریم که در فضای هنرستان باشد ولی امکانات اینجا اجازه همچین کاری را نمیدهد. بهتر است یک موزه باشد که بهصورت خیلی شکیلتر در حد همان هنرمندان ارائه شود.
**آقای بیگی پرست آینده هنرستانهنرهای زیبای تهران را چطور پیش بینی میکنید؟
بیگیپرست: این پیشبینی بستگی به چند معقوله دارد، اول اینکه چقدر میتوانیم ایدههایی که داریم را اجرایی کنیم و مورد دوم فضای اجتماعی جامعه نسبت به هنر چیست. درواقع مقوله اجتماعی و سیاست داخلی هنرستان درمیان است و البته پشتیبانی اداره فرهنگ و هنر ارشاد بی تاثیر نیست. این مجموعه وابسته به مجموعه پیچیدهی دیگری است ولی در عین حال تمام تلاش کادر هنرستان این است که خروجی خوبی بیرون داده شود.