سرویس‌های خبری
شناسه خبر : 44619
تاریخ انتشار : 1403/02/18 12:46
گفت وگو با بهنام کامرانی به بهانه نمایشگاه اخیرش در گالری آرتیبیشن؛

بیماری و مرگ پدر علت مجموعه "امروزِ دیروز" شد



توصیف یک وضعیت را مهمترین دیدگاه در آثار به نمایش گذاشته شده خود بیان می کند .

تجسمی آنلاین، شروین‌کندری: بهنام کامرانی که نمایشگاهش در گالری آرتیبیشن برقرار است آثار موجود را یک تجربه‌ی تازه در فضای نقاشی معاصر می داند.

 
 بهنام کامرانی در سال ۱۳۴۷ در شیراز بدنیا آمد. او فارق‌التحصیل رشته‌نقاشی در مقطع کارشناسی از دانشکده هنرهای زیبا تهران و در مقطع کارشناسی‌ارشد از دانشکده هنر تهران است، همچنین دکترای رشته پژوهش درهنر را با پایان‌نامه‌ای درباره « نقاشی‌های مینیاتور در کتاب‌های طب سنتی » در سال ۱۳۸۸ به پایان رساند.



 

او در حال حاضر عضو پیوسته انجمن نقاشان، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر و عضو شورای نویسندگان فصلنامه‌ی هنر فردا است.

کامرانی بیش از ۱۳ نمایشگاه انفرادی و بیش از ۱۰۰ نمایشگاه گروهی در ایران، فرانسه، ایتالیا، آلمان، اسپانیا، ژاپن، چین، ارمنستان، ترکیه، سوریه، اردن، آمریکا، سوئیس و یونان برگزار کرده‌است. او نویسنده‌ی کتاب کارگاه نقاشی، کتاب‌های درسی آموزش و پرورش و مقالات و نقدهای متعدد در نشریاتی چون هنر فردا، فصلنامه‌ی هنر، حرفه هنرمند، بخارا، تندیس و طاووس است.  او برنده جایزه برتر از بینال اولین بین‌المللی طراحی موزهی هنرهای معاصر تهران و دیپلم افتخار از ترینال پاریس، فرانسه است. 

این نمایشگاه بهانه ای شد تا در مورد آثار به نمایش گذاشته شده و دیدگاه این هنرمند با وی به گفت و گو بنشینیم که در زیر می خوانید:

** با توجه به پیشینه هنری و پژوهشی که دارید یک ایدئولوژی منحصر به فرد در آثار شما وجود دارد که گاهی به شکل اجتماعی خود نمایی می‌کند، بهنام کامرانی چگونه زیرساخت معنایی آن را تعریف و به تصویر می‌کشد؟

مجموعه کار قبلی من بیشتر در بخش‌ها و شخصیت‌های فرهنگی متمرکز بود. برای مثال می‌توانم به تختی، ملک‌الشعرای بهار، الیزابت تیلور و حتی بروسلی که قهرمان سینمای دوران کودکی من محسوب می‌شود، اشاره کنم. در مجموعه‌ایی دیگر از عکس‌های دوران قاجار استفاده کردم، با این تفاوت که در آن زمان بیشتر از اینکه به موضوع اصلی توجه داشته باشم حاشیه را می‌دیدم.

به همین خاطر بود که بیشتر سوژه‌های مجموعه‌های قبلی ام کوتوله‌ها، نوازنده‌ها و مواردی شبیه به این‌ها بودند. در مجموعه امروزِ دیروز به صورت مستقیم سراغ عکس رفتم و بیشتر به این علت بود که همزمان با بیماری و مرگ پدر همراه بود. از این رو من دوباره به آلبوم عکس‌های خانوادگی رجوع کردم. ولی در عین حال برای من اتمسفر عکس از پرسوناژ داخل آن مهمتر بود.

بنابراین هر کدام از این عکس‌هایی که می‌بینید بیشتر یک وضعیت را توصیف می‌کنند، حتی برخی از آن‌ها ترک خورده‌اند یا تار هستند. از لحاظ فیزیکی عکس‌های خیلی کوچکی بودند که در ابعاد بزرگ به نمایش در آمده‌اند. درواقع این فضای محو و تار موجود در بعضی عکس‌ها را در یکی از ویدئو آرت‌ها هم می‌توانید ببینید که با هوش مصنوعی سعی کردم آن را نگه دارم.

یک وضعیتی را از نظر اتمسفر فضایی پیشِ‌رو قرار می‌دهد که این وضعیت مخاطب را به مکانیزم زمان، مسئله بازنمایی عکس که آیا عکس فقط یک زمان را در خود نگه می‌دارد یا حقیقتی در آن نهفته‌است. در عین حال این‌ها یک آرشیو عکس شخصی بودند که عمومی شدند که امری مهم در انتخاب آن‌ها به شمار می‌رفت. به همین خاطر برای پیش بردن این مجموعه به سراغ بیش از ۱۰۰ آلبوم عکس در بین نزدیکان، دوستان و آشنایان رفتم، حتی بعضی از آن‌ها را از جمعه بازار خریداری کردم. به طور کلی اتمسفر اولیه عکس و چیزی که با خودش به همراه دارد برای من اصل بود و برای همین این اتفاق پیش آمد که از بعضی از آلبوم‌ها هیچ انتخاب عکسی نداشته‌باشم.

** باتوجه به اینکه این مجموعه حالتی روایتی دارد و نقاشی یک بازتاب و بازنمایی است و روایت بیشتر در تصویرگری به کار گرفته می‌شود. بهنام کامرانی این مجموعه را در کدام بخش دسته‌بندی می‌کند، آیا بازتاب و بازنمایی هستند؟

در وهله نخست باید بگویم که خیلی از نقاشی‌های معاصر هم روایتگر هستند. اصولا من این قبیل آثار را یک سری کارهای‌هنری معاصر میبینم و پیش از اینکه بخواهم وارد این تقسیمات کلیشه‌ایی یا قدیمی که نقاشی، تصویرسازی یا عکس است بشوم، برای خودم هم یک تجربه‌ی تازه‌ایی در فضای نقاشی معاصر محسوب می‌شد.



 

در واقع امکانی برای تجربه‌ی تازه تصویری از نظر نقاشی و در مرحله بعد چیدمان بود. همین اتفاق من را وادار کرد که روی بستر عکس کار کنم و این بستر عناصر و ویژگی‌هایی را با خود به همراه داشت که این ویژگی ها حتی در زمینه‌ی نقاشی من هم تازه بود.

از این رو من با ابزار پرخاشجویانه و غیر رسمی‌تر به سراغ نقاشی رفتم. برای مثال از اسپری و ماژیک های دیواری استفاده‌کردم. به‌این ترتیب فضای نقاشی را خیلی جلو آوردم که روی وجه نوستالژیک آن خیلی تاکید نشود و یکی از دلایلی که این گالری را برای نمایش مجموعه‌ام انتخاب کردم این بود که به حذف وجه نوستالژی آثار کمک می‌کند یا اگر حذف نمی‌شود حداقل در اولویت اول دیدن قرار نگیرد. 

** با توجه به آنچه که مخاطبان آثار بهنام کامرانی از گذشته تا به امروز در مجموعه های او می‌بینند توجه به یک فضای امانیستی و انسانگرایی بوده‌است. آیا این توجه در ذهن شما از پیش تعیین شده بوده یا ناخواسته شکل گرفته‌است؟

به این شدت واقعا نبود، امانیسم مربوط به قرن و ویژگی خاصی است، اما نمی‌توان منکر ویژگی‌های امپرسیونیستی موجود در این عکس‌ها شد.


 

نام گذاری های آن ها هم نشات گرفته از همین است برای مثال شادی، دو زن، زن روی پله و از این رو در اکثر کارها پرسوناژ به شکلی مطرح می‌شود که در رابطه و داد و ستد با فضا قرار می‌گیرد. در کنار همه‌این‌ها عکس‌هایی هم وجود دارد که در آن ها هیچ انسانی نیست. قطعا به یک نگاه مطالعات فرهنگی نزدیک هستند و من با این نگاه به سراغشان رفتم، به این خاطر است‌که اکثر آن‌ها یک موقعیت در حال گذار رو به مدرنیسم ایرانی را دارند و نشان می‌دهند.

** چرا عکس را انتخاب کردید و این میکس مدیایی که در خلق آن‌ها به کار بردید آیا معنا و مفهوم خاصی دارد؟

عکس‌های خانوادگی در ذات اصلیشان اثر هنری محسوب نمی‌شوند و بخاطر آن خاطره و روایتی که من با آلبوم‌های پدرم پیداکردم یک امکان و پتانسیلی را برای من فراهم کرد که من بخواهم با این‌ها کار بکنم. یکی از این انتخاب‌ها این بود که تغییراتی پیدا بکنند و روی بوم چاپ شوند و در عین حال من آن‌ها را برای خود کنم. به عبارتی یک جور از آن خود سازی در این عکس‌ها وجود دارد که آن ها را از یک عکس معمولی خصوصی درون یک آلبوم خارج کردم. درواقع به باور خودم ارتقا دادم و به هنر معاصر کشاندم.

سوال- در یکی از آثار شما که عکس یک میز است برای مخاطب یاد آور نقاشی شام آخر می‌شود، این سیر بازگشت به تاریخ هنر در آثار شما به صورت عمدی پیش آمده‌است یا این اتفاق ناخواسته بوده؟

اتمسفر موجود در عکس که یک میز است ولی هیچ آدمی دور آن حضور ندارد برای من یک پتانسیل تازه و منحصر به فرد بود. به علاوه اینکه درست نمایشگر آن مقطع زمانی است که در تاریخ شهریِ‌مان مردم از روی زمین نشستن و غذا خوردن به پشت میزها می روند و آنجا غذایشان را می‌خورند. شاید انگیزه من برای انتخاب این عکس بیشتر همین بود. به طور کلی خوانش های تاریخ هنر را نمی‌توان از آن حذف کرد و قطعا وجود دارد. 

سوال- پیش آمدهای بصری مثل رنگ قهوه‌ایی حاضر در بالای اثر یا رنگ آبی که از کنار وارد کادر شده، در آثار شما وجود دارد که با روش خاص خودتان اجرا کرده‌اید آیا اقتباس گرفته از نگاتیو‌هایی که در گذشته می‌سوختند است؟

نگاه شما جالب است ولی از آنجایی که این عکس‌ها، عکس‌هایی هستند که روی بوم به نمایش در آمده‌اند تلاش بر این داشتم که روی موضوع عکس و بوم تاکید بیشتری داشته‌باشم. درواقع این‌ها حجم هم قلمداد می‌شوند.

برای همین لبه‌های کار رنگ‌های تندی آمده و بعضی از رنگ‌ها روی دیوار هم رفته‌است. همه‌ی این‌ها به این خاطر است که روی کارکرد سوژه تاکید شود.


 

در کارهای مقوایی هم مخاطب می‌بیند که آن‌ها را پاسپارتو نکرده‌ام و بین دوتا شیشه آن‌ها را معلق کردم. دلیل آن این‌است‌که تاکید بر موضوع و محوریت عکس در اجرا حفظ شود. به طور کلی نوع ارائه و اجرا در این مجموعه به سمتی پیش رفته است‌که بوم به شکلی نشانه گذاری شود تا تکرار و نمایش یک عکس قدیمی در یک مدل بزرگتر دیگر دیده نشود. درواقع به یک کار هنری متفاوت تبدیل شده‌است و به همین دلیل هم است‌که من گاهی از رنگ‌های فلورسنت استفاده کردم تا این جدا شدن از یک فضای تکراری نشان داده‌شود.

** انتخاب و بکارگیری رنگ‌ها دراین مجموعه بر چه اساسی بوده‌است؟

واقعیت این است‌که انتخاب رنگ کاملا حسی و شاید کشف و شهودی پیش رفته باشد چون در این مجموعه کارها همه سیاه و سفید هستند و برای بهره‌گیری و تلفیق آن‌ها با رنگ، ساعت ها در مقابل اثر می‌نشستم و به عناصر و اتمسفر موجود در کار نگاه و فکر می‌کردم. از این رو بهره‌گیری و استفاده از رنگ‌ها خیلی نمی‌تواند دلیل آکادمیک و تجسمی داشته باشد. بیشتر به این فکر می‌کردم که رنگ‌ها می‌تواند انتخابی باشد که در جای مناسب خود می‌نشیند و کار می‌کند و برای موضوع مورد نظر شرایط تازه‌ایی را فراهم می‌کند.

**  قطعا بهنام کامرانی عکس‌های بسیاری برای این مجموعه داشته‌است، انتخاب این عکس‌ها برچه اصول و اساسی بوده‌است؟

بیشتر اتمسفر یا شاید این واژه انگلیسی بهتر خاستگاه ذهنی من را نشان دهد،  ambienceو فضای درون یک عکس بوده است.

برای توضیح بیشتر می‌توانم به عکسی اشاره کنم که یک زن را نشان می دهد، کنار جاده از ماشین پیاده شده و کنار فرزندش ایستاده است و چمدان او نیز بالای ماشین فولکس قرار دارد. در ادامه همسر او عقب‌تر ایستاده تا از آن‌ها عکس بگیرد و این لحظه را ثبت کند. این عکس کمی تار و در طول زمان شکسته و ترک خورده‌است، ولی یک فضایی را به نمایش گذاشته که پرسوناژهای درون آن روی بیننده کار می‌کند و تاثیر می‌گذارد، برای من که اینچنین بود. با توجه به چنین عکس‌هایی کمتر سراغ عکس‌های پرسنلی رفتم یا عکس‌هایی که معمولا عکاس‌ها یا آتلیه های عکاسی می‌گیرند. 

برخی از این عکس‌ها کج هستند یعنی ترکیب بندی آن‌ها کج است و برای برقراری و ایجاد تعادل در کارها سعی کردم از دیگر عناصر بصری و تصویری استفاده کنم.

یکی دیگر از دلایل، بکر بودن عکس‌ها بوده که تا الان جایی عنوان نکردم و این اولین باری است که در خبرگزاری تجسمی آنلاین به آن اشاره می‌کنم. بسیاری از این تصاویر در عین اینکه قدیمی هستند کاملا فضایی بکر را به نمایش می‌گذارند و به‌ همین خاطر بود که  به سراغشان رفتم. برای اینکه موقعیت، کاملا یک موقعیت تازه است.



 

پشت هرکدام از این عکس‌ها روایتی نمایشی نهفته است برای مثال دو مرد کراواتی که ایستاده‌اند و دوربین عکاسی را تنظیم کرده‌اند تا لحظه‌ایی را ثبت کنند، در همین حال یک کودک دوچرخه سوار پشت آن‌ها، در بین دو مرد کراواتی می‌ایستد و عکس گرفته‌می‌شود، حتی منظره پشت آن‌ها که یک پالایشگاه است به ظاهر هیچ ربطی به دو مرد کراواتی حاضر در عکس ندارد. به طور کلی هرکدام از این عکس‌ها نمایشگر یک ایونت خاص است.

** به عنوان هنرمندی که در چند زمینه مختلف در هنرهای تجسمی فعالیت می‌کنید میزان تحول بخشی اثر گذاری آن‌ها را بر روی همدیگر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اگر از نظر مدیاهای هنری می‌گویید، قطعا داد و ستد با مدیاهای مختلف مثل چیدمان، حجم یا ویدئو دریافت متفاوت‌تری حتی برای شخصی که نقاشی کار می‌کند به همراه دارد. برای من همیشه جالب بوده‌است‌که موضوعی که روی آن کار می‌کنم اگر پتانسیل این را دارد یا اگر چیز تازه‌ایی برای من دارد، در مدیاهای دیگر هم کار را پیش ببرم. به همین خاطر است که از خیلی سال پیش همراه با نمایش آثار نقاشی‌ام ویدئو هم می‌گذارم و در بعضی مواقع هم احساس کردم نیازی به ویدئو نیست و نگذاشتم.

دادو ستد با مدیاهای مختلف را خیلی می‌پسندم و دوست دارم. مدیاها هرکدام یک تکه از پازل فضای نمایشگاه را می‌سازند. در نمایشگاه امروزِ دیروز سه تا ویدئو آرت، سه تا چیدمان و تابلوهایی وجود دارد که در یک راستا قرار نگرفته‌اند به دلایل مختلف روبروی هم قرار دارند، قرینه یکدیگر هستند یا پایین دیوار نصب شده‌اند. این‌ها هرکدام ویژگی‌های بیانی و موقعیت فضایی تازه‌ایی را پیش می‌کشد.

** شما همیشه در آثارتان خیلی استادانه در نامتقارنی مطلق یک تقارن بصری ایجاد می‌کنید و یا بر عکس آن، این اتفاق در برخی از آثارتان در این نمایشگاه هم پیش آمده و وجود دارد، در این باره کمی بیشتر توضیح می‌دهید، آیا این قرینگی دلیل خاصی دارد؟

واقعا وقتی کار می‌کنم به این مسائل فکر نمی‌کنم، اما ناگفته نماند که ترکیب بندی قرینه باعث نوعی سکوت و تمرکز در اثر می‌شود و تحرک را در اثر کم می‌کند. به عبارتی دیگر یک حالت نمادین به کار می‌بخشد و آثاری که قرینه نیستند تحرک در آن‌ها بیشتر است و در نتیجه در ترکیب بندی فعال‌تر و حرکت در کمپوزیسیون بیشتر است. در این مجموعه قرینگی بیشتر به فضای عکس مرتبط بوده، ولی در مجموعه‌های قبلی که داشتم کاملا آگاهانه انتخاب شده بخاطر اینکه  می‌خواستم روی وجه اسطوره‌ایی عناصری که کار می‌کنم تاکید کرده‌باشم. در آن ها هم صد درصد نیست ولی در بیشتر مواقع ترکیب بندی قرینه است.

** عرفان، ادبیات و عناصر فرهنگی و هنری ایران و به طور کلی فرهنگ شرقی تا چه میزان در خلق آثار شما موثر است؟

تاثیر بسیار زیادی دارد، به هرحال زمینه آثار من از کارهای اسطوره‌ای تر می‌آید و به فرهنگ ایرانی و شعر خیلی علاقه‌مند هستم. حتی در این آثار، آثاری که شُره دارد یا گوشه‌ کادر را من یک دایره گذاشتم.


 

درواقع با نیم نگاهی به نقاشی‌های سرامیکی تاریخی‌مان این‌هارا کار کردم. از آن تکنیک‌های سرامیکی به روشی نامتعارف‌تر استفاده کردم تا به ویژگی‌های تازه‌ایی دست پیدا کنم. قطعا فرهنگ و تاریخ یک پشتوانه‌ایی را به من می‌دهد که حتی اگر موضوع عکس باشد، اگر تاریخی هم نباشد بتوانم باز هم در این عکس‌ها از نشانه‌ها یا عناصری از آن عقبه کاری بهره بگیرم و استفاده‌کنم.

نظرات
شما اولین نظر دهنده باشید.

نظر شما

گالری نیان

گالری اینفو

هنرمندان









کلیه حقوق این سایت برای تجسمی آنلاین محفوظ است
با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره 85173
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است
Copyright © 2019 www.‎TajasomiOnline.ir‎, All rights reserved.
Powered by www.dorweb.ir