به گزارش تجسمی آنلاین، در اواخر قرن نوزدهم میلادی، پست امپرسیونیسم در فرانسه ظهور کرد. «وینسنت ونگوگ» و «پل سزان»، نقاش فرانسوی از پیشگامان این جنبش هنری بزرگ بودند که ویژگی بارز آن نوع خاص بهکارگیری ضربات قلممو، رویکردی آوانگار به چشمانداز و استفاده از رنگهای سرزنده بود.
«پسر و جلیقه قرمز»(۱۸۸۹)
«سزان» را بیشتر برای خلق تابلوهای نقاشی «طبیعت بیجان» میشناسیم. سیبها و پرتقالهایی با اشکال هندسی که روی میز قرار داده شدهاند، نخستین تصاویری هستند که از آثار این نقاش فرانسوی در ذهن تداعی میشوند. با این حال «سزان» پرترههای زیادی خلق میکرد، اما با این رویکرد که به انسان همچون یک سوژه یکسان نگاه میکرد و حین خلق پرتره به جزئیات روانشناختی نمیپرداخت.
«پل سزان» هنرمندی بود که برایش طبیعت، اشیاء و مردم همگی دنیای مادی واحدی را شکل میدهند که با استفاده از رنگ میتوان آن را بازخلق کرد. در ادامه به معرفی پنج پرتره کمتر دیدهشده از این هنرمند میپردازیم.
«سزان» در مجموع چهار پرتره رنگ روغن از این پسر ایتالیایی با جلیقه قرمز و در ژستهای متفاوت خلق کرد. این نقاشی در فوریه سال ۲۰۰۸ از یک بنیاد «E.G. Bührle» در زوریخ ربوده شد. این نقاشی که ۹۱ میلیون دلار ارزش داشت، گرانترین نقاشی آن موزه محسوب میشد. خوشبختانه این نقاشی در آوریل ۲۰۱۲ در صربستان پیدا شد.
«مادام سزان در صندلی دستهدار قرمز»(۱۸۷۷)
همسر «سزان» سوژه بیشترین نقاشیهای او بود. «سزان» حدود ۳۰ پرتره از او خلق کرد. این تابلو که یکی از نخستین پرترههای «سزان» محسوب میشود، رویکرد هنر مدرن در آثار «سزان» را به نمایش میگذارد. «سزان» گفته بود: «میخواهم از امپرسیونیسم هنری به قدرتمندی هنر موزهها بسازم.»
به گفته «خواکیم گاشه»، نویسنده و شاعر، سوژه این نقاشی راهبهای سابق که از صومعه خارج شده بود و پیش از آن که «سزان» او را به عنوان خدمتکار استخدام کند، سرگردان شده بود. «گاشه» این نقاشی را در سال ۱۸۹۶ در خانه خانوادگی «سزان» پیدا کرد.
«زن سالمند و رزاری»(۱۸۹۵)
«گوستاو جفروی» منتقد هنری بود که نقاشیهای «سزان» را تحسین میکرد. «سزان» در بهار ۱۸۹۵ برای تشکر از او پیشنهاد داد که پرتره او را خلق کند. سزان نقاشی صورت و دستها را تا آخرین لحظه به تعویق انداخت و با ناتمام گذاشتن آنها تابلو را ارائه کرد. شکل جفروی یک مثلث قوی در مرکز نقاشی تشکیل میدهد. محیط ـ کتابها، جوهردان، گل رز، مجسمه، همگی در کنار هم فعالیتها و سلیقه این سوژه را بدون پیچیدگی به مخاطب نشان میدهند.
«سزان» سه نسخه از «پائولین پائولت» را حین پیپ کشیدن و تکیه داده به آرنج دستش خلق کرده است. نقاش به سوژه حالتی آرام و محکم و بدون هیچگونه ژست یا بیان میدهد که اتفاقا به سوژه جاذبه خاصی میبخشد. یک ترکیب بیجان کوچک، متشکل از مقداری میوه و دو بطری نیز، پشت آرنج او دیده میشود. سوژه کلاهش را روی سرش عقب انداخته و کت و شلوارش با رنگهای طیف خاکستری رنگآمیزی شده است.
«سزان» که بود؟
«پل سزان» در سال ۱۸۳۹ میلادی در «اکس-آن-پرووانس»، شهری در جنوب فرانسه متولد شد. او که بیشتر در این شهر کار و زندگی میکرد، مدت زمانی هم در پاریس صرف میکرد و با هنرمندان امپرسیونیستی همچون «مری کسات» و «کلود مونه» معاشرت میکرد.
«گوستاو جفروی»(۱۸۹۵)
«سزان» با اینکه صمیمانه با این هنرمندان همکاری میکرد، خود را یک هنرمند امپرسیونیست تلقی نمیکرد. «پل سزان» بهرغم هنرمندان امپرسیونیست، نقاشی کردن در کارگاه را به نقاشی کردن در فضای باز ترجیح میداد و از به کارگیری ضربات خودانگیخته و فوری اجتناب میکرد. او همچنین علاقهای به ثبت لحظات زودگذر از سوژههایش ـ یکی از ویژگیهای کلیدی امپرسیونیسم ـ نداشت و بر نمادگرایی و محتوا بیش از سبک تمرکز داشت.
«سزان» در نتیجه این رویکرد هنری، زیباییشناسی منحصر به فردی را ایجاد کرد که از زیباییشناسی معاصرانش متمایز بود.
«سزان» در نخستین سالهای فعالیت هنری از کاردک نقاشی برای خلق تابلوهایی با بافت سنگین استفاده میکرد. با این حال، «سزان» پس از کار در کنار امپرسیونیستها، الهام گرفت که روشهای جدید استفاده از رنگ را امتحان کند.
«مردی که پیپ میکشد»(۱۸۹۲)
او نیز همچون سایر هنرمندان امپرسیونیست از روش ضربات قلممو شکسته استفاده کرد. با این حال، او قلمموهای سریع و طرحوارهای که مشخصه امپرسیونیسمهاست را کنار گذاشت و «ضربههای سازنده» را به کار میگرفت تا فرمهای هندسی ایجاد کنند.
این هنرمند در نقاشیهایش اغلب تصویرهای خلاقانهتر از یک محیط را به ترکیببندیهای واقعگرایانه ترجیح میداد. این امر بهویژه در تصویرهای طبیعت بیجان او مشهود است که اغلب میوهها، بطریها و دیگر اشیاء روزمره را روی میزهای کجشده و چروکشده به نمایش میگذارند.
از جمله مهمترین آثار هنری او به «ورقبازان» میتوان اشاره کرد. در حوالی ۱۸۹۰ میلادی بود که «سزان» مجموعه از نقاشیهای پنجعددی را خلق کرد که «ورقبازان» نام داشتند. با اینکه این تابلوهای نقاشی با تمرکز بر یک موضوع نقاشی شده بودند، اما در تعداد نفراتی که در آنها نقاشیشده و سبک به کار رفته متفاوت بودند.