به گزارش تجسمی آنلاین، بیشک مناقشهبرانگیزترین پروندهای که تاریخ تجسمی ایران در ۱۰۰ سال گذشته تجربه کرده، پرونده همچنان بازِ برپایی موزه سهراب و فروغ است. پروندهای که فردی به نام علیرضا عزیزی از سال ۱۳۹۸ با ارسال پیام و ارتباط با هنرمندان از آنها برای مشارکت در پروژه موزه - به گفته او در آن مقطع - «در دست تأسیس سهراب و فروغ» دعوت کرد. به دنبال این دعوت ۷۰۰ هنرمند بیش از ۲ هزار اثر - به باور خود به موزه- اهدا کردند؛ اما همانطور که در گزارشهای پیشین درباره این پرونده نوشتهایم، به یکباره راههای ارتباطی هنرمندان با علیرضا عزیزی قطع و در نشستی که ۲۹ آذر ۱۴۰۳ در خانه هنرمندان برگزار شد، او اعلام کرد که قرار نیست موزه برپا شود و مالکیت مادی و معنوی آثار نیز متعلق به خود اوست!
واقعیت این است که انتشار آخرین گزارش «اعتماد» در تاریخ ۱۴ مرداد با عنوان «موزه سهراب و فروغ چه شد؟» که روند این پرونده را مرور کرده و از دلایل بیپاسخماندن پیگیری هنرمندان پرسیده بود، موضوع بار دیگر در کانون توجه افکار عمومی قرار گرفت و وارد فاز جدیدی شد. جمعی متشکل از بیش از ۱۵۰ نفر از هنرمندان برآن شدند تا ضمن برپایی نمایشگاه دو روزه اعتراضی در خانه هنرمندان با به نمایش گذاشتن تصویری از اثری که به موزه سهراب و فروغ اهدا کرده بودند، در کنار آن این پرونده را در مراجع قضایی دنبال کنند.
در این فاصله جلسهای نیز با حضور اعضای کارگروه حقوقی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مدیریت وحید آگاه برگزار شد و مقرر شد که از سوی این کارگروه بیانیهای درباره نتیجه مذاکرات با علیرضا عزیزی منتشر شود. با طولانی شدن زمان انتشار این بیانیه که مشخص میکرد پیگیریهای کارگروه حقوقی ارشاد چه مسیری را برای به سرانجام رساندن این پرونده طی کرده، نگارنده سری به دفتر آقای آگاه در معاونت هنری زد تا ضمن گفتوگو درباره چند و، چون ماجرا مطلع شوم.
طبعا انتشار این بیانیه روند پیگیری این پرونده را روشنتر میکرد، اما در کمال افسوس به جای پاسخگویی با رفتار تدافعی آقای آگاه مواجه شدم که شاکی بود از گزارش «اعتماد» و معتقد بود که این گزارشها روند پیگیری پرونده را سخت کرده! تحلیلی که بعید است محل اتکای خود تحلیلگر هم باشد! به هر حال ایشان حاضر به گفتوگو نشد، اما در همان مکالمه کوتاه، مثالهایی آورد درباره پروندههای طلاق توافقی و این مقایسه چنان معالفارق بود که بیش از پیش مرا با موضوع درگیر کرد. از خودم پرسیدم چرا کسی که مسوولیت کارگروه حقوقی معاونت هنری یک وزارتخانه را بر عهده دارد، به جای پاسخگویی و کمک به روشن شدن ماجرا، چنین قصد فرافکنی دارد و به مثالهایی متوسل میشود که هیچ شباهتی به موضع این پرونده هنری ندارند.
به هر حال ترک جلسه را ترجیح دادم، اما پس از این اتفاق ناخوشایند با توجه به تجربه همکاری پروندههای مختلف فرهنگی و هنری با سایر وکلای کارآزموده که خوشبختانه بیشترشان به نتیجه رسیده و گزارش آنها در همان زمان در جراید منتشر شده ضمن پیگیری گزارش از سوی هنرمندان منتظر بیانیه کارگروه حقوقی ماندم.
در کمال ناباوری کمی مانده به نیمه شب ۸ شهریور گفتوگویی با آقای کوهیان، نماینده کارگروه حقوقی که مسوولیت کارگروه حقوقی ارشاد را نیز بر عهده دارد، در سایت روزنامه شرق قرار گرفت و بار دیگر اعتراض هنرمندان شاکی این پرونده را برانگیخت.
در متن این گفتوگو که با تیتر «پایان یک اختلاف بزرگ و بازپسگیری تابلوها» منتشر شده، مهدی کوهیان عنوان میکند که این اختلاف یکی از پیچیدهترین مواردی است که در سالهای اخیر جامعه هنری را تحت تأثیر قرار داده و ماهیت این پرونده، یک اختلاف در حوزه حقوق خصوصی به شمار میرود و معاونت هنری، به لحاظ قانونی، هیچگونه مسوولیت مستقیمی در قبال این قراردادها و عواقب ناشی از آنها ندارد؛ اما با این وجود ابعاد و حساسیتهای این پرونده سبب ورود شده است.
او در این گفتوگو عنوان کرده با توجه به تعداد زیاد هنرمندان درگیر و پیچیدگی ادعاها، پیشبینی میشد که این اختلاف به تشکیل پروندههای متعدد قضایی منجر شود؛ فرآیندی که نه تنها برای طرفین بسیار فرسایشی، زمانبر و پرهزینه است، بلکه فضای فرهنگی و هنری کشور را نیز مسموم میکند، از این رو در ادامه صحبتهایش پیشنهاد داده تا هر یک از طرفین اختلاف (آقای عزیزی و نمایندگان هنرمندان معترض) یک داور اختصاصی مورد اعتماد خود را معرفی کنند.
علاوه بر این دو داور، سهداور مرضیالطرفین نیز انتخاب شوند. این سه نفر باید متخصصینی با تخصص حقوقی و آشنایی عمیق با حوزه فرهنگ، هنر و رسانه باشند که یا با تراضی و توافق طرفین معرفی میشوند یا در صورت عدم توافق، انتخاب آنها از طریق دادگاه صالح صورت میگیرد.
این هیات داوری پنج نفره، صلاحیت کامل خواهد داشت تا همه اسناد، مدارک و ادعاهای دوطرف را با دقت کارشناسی بررسی کرده و در نهایت، رأی مقتضی، نهایی و لازمالاجرا را صادر کند. این سازوکار تضمین میکند که عدالت و تخصص، هر دو، در فرآیند رسیدگی حاکم باشد.
در بخش پایانی این گفتوگو هم ابرازامیدواری کرده که این سازوکار پیشنهادی، در کلیات مورد پذیرش نمایندگان هر دو طرف قرار گرفته است.
با انتشار این گفتوگو برخی از هنرمندان ابراز ناراحتی کرده و اعلام کردند که تاکنون توافقی با نمایندگان عزیزی انجام ندادهاند.
علیرضا آدم بکان یکی از هنرمندان میگوید: روند پیگیری و برخورد وکلای وزارت ارشاد و موکلان عزیزی یک سری حسن تصادف در برخورد، جوابیه دادن، حضور داشتنشان و نداشتن، به وقت ورود و خروج عزیزی از ایران و... یک حسن تصادف توافقی میان این عزیزان است و گویی هنرمندان برای عزیزی و اعضای کارگروه حقوقی هیچ اهمیتی نداشته است.
او افزود: متأسفانه به دلیل سکوت پیشکسوتان و اینکه اکثر هنرمندان بهدلیل حضور آنان مرتکب این اهمال کاری بدون تحقیق شدند و با عزیزی همکاری کردند عملا ما وسط گود ایستادهایم و ضربه میخوریم و آنها بیتوجه و منفعل گوشهای ایستادهاند.
در صورتی که بهدلیل نفوذ هر یک میتوانستیم مراجع ذیصلاح و ذینفع بیشتری را به این ماجرا بکشیم که عزیزی حتی اجازه اهانت گفتاری و متنی به هنرمندان در فضاهای مختلف نداشته باشد.
علیرضا آدم بکان میگوید؛ اولین اقدام برپایی نمایشگاه اعتراضی است و در کنارش باید صحبتی که در این چند روز اخیر با موکلین جدید صورت گرفته را پیگیری کنیم و کار را از سوی مراجع قضایی دنبال کنیم تا عزیزی برخورد جدیتری را احساس کند.
شهابالدین تهرانینژاد دیگر هنرمندی که معترض به صحبتهای نماینده کارگروه حقوقی است میگوید: وکلای ارشاد این طور مطرح کردهاند که با (خلاقیت!) از طریق صلح و تعیین داور از روند زمانبر و پیچیده حقوقی پرهیز کردهاند. تا اینجا میپذیریم که این کار را کردهاند، اما بزرگترین ضعف این شیوه، به غیر از عدم شفافیت و همچنان اطلاعرسانی قطرهچکانی! در اینباره است که این شکل پیگیری ضمانت اجرا ندارد. توافق در چت، چه ضمانت اجرایی خواهد داشت؟! از طرفی پیوسته به ما گفتهاند مدارک ما ضعیف است، اگر چنین است چطور آقای عزیزی را پای مذاکره آوردهاند؟!
او افزود: واقعیت این است که آقای عزیزی و ارشاد با هم کار میکنند و مراوده دارند. (حداقل در بخش سینمایی و موسیقی) اگر هم میلی به مصالحه هست، به اعتقاد من؛ نه برای هنرمندان، بلکه به خاطر امکان ادامه همکاری با آقای عزیزی است.
درنتیجه ما به دنبال خبر خوش نیستیم، ما به دنبال تعیین تکلیف و ضمانت اجرایی هستیم که هر جا دلشان خواست زیر میز نزنند. اگر هم گروکشی با آقای عزیزی دارند، برای ما مشخص بشود تا چه حد میتواند ضمانت اجرایی ایجاد کند. اصلا این توافق، ضمانت اجراییاش کجاست؟!
او افزود: به لحاظ طولانی شدن روند، شکایت حقوقی هم طولانی است، اما رأی دادگاه ضمانت اجرایی دارد. مساله این است که من با مسیر و انتخاب وکلای ارشاد موافق نیستم، این مسیر از ابتدا یک باگ بزرگ داشته و آن هم ضمانت اجرایی است. اینکه وقت ما را تلف کردهاند، بماند، دستاوردی هم نداشتهاند جز حرف که محکمهپسند نیست و در اصل هیچ است. ما مسیرمان را ادامه میدهیم. خوشبختانه خرد جمعی هم به همین نتیجه رسیده است.
او در بخش پایانی سخنانش میگوید: این جا هم نکته مهمی است؛ ارشاد باید به غیر مصالحه به فکر بازدارندگی هم باشد. نتیجه این پرونده برای ارشاد به عنوان مدعیالعموم این هست که هزینه این رفتارها و حرکتهای بدون مجوز و فریبکارانه را بالا ببرد تا در آینده بازدارندگی ایجاد کند.
ماهیار چرمچی دیگر هنرمند معترض میگوید: من در جلسه آخر حضور نداشتم. ولی به گزارش نمایندگان هنرمندان که در جلسه حضور داشتند، نماینده ما و نماینده آقای عزیزی در جلسه هر دو کارمندان کارگروه حقوقی ارشاد هستند معنای کار مشخص است. به گفته آقای سقراطی که در جلسه حضور داشتند آقای آگاه در جلسه وکیل و مدافع تیم هنرمندان بوده و آقای کوهیان نماینده آقای عزیزی. او افزود: گویا در جلسه توافقی صورت گرفته است مبنی بر اینکه نماینده و داوری خارج از گروه هنرمندان معترض انتخاب شود. اصلا معنایی ندارد که اختلاف نظر نزدیک به ۲۰۰ نفر هنرمند که غالبا نامدار هستند با یک نفر با رویکرد داوری آنهم با کسی که خارج از گروه هنرمندان است و لزوما مورد تأیید آقای عزیزی هم هست، حل شود. این دعوا از نظر گروهی از وکلای ورزیده قطعا به نفع هنرمندان به پایان میرسد.
او در ادامه با اعتراض نسبت به روند پیگیری این پرونده میگوید: بعد از ۹ ماه تمام سرکار ماندن و اتلاف وقت هنرمندان، دقیقا حالا که اتحاد بین آنها شکل گرفته است و یک گروه از وکلا به حمایت از هنرمندان برخاستهاند و از طرفی اتفاق نظر برای نمایشگاه اعتراضی به وجود آمده، یکباره آقایان در ارشاد فعال شدهاند و آقای عزیزی هم که بعد از یک ویدیوی توهینآمیز ۴۶ دقیقهای تا جمعه جواب هیچ کس را نمیداد، یهو سرحال شدهاند و به صلح رضایت دادهاند! این ماجرا شدیدا شکبرانگیز و بودار است. من اصلا حسن نظری در جریان این ماجرا احساس نمیکنم.
او افزود: به ویژه درست زمانیکه به گفته آقای سقراطی به نقل از آقای آگاه قرار بود بیانیه کنار کشیدن کارگروه حقوقی ارشاد را منتشر کنند، دقیقا بعد از جلسه جمعه نمایندگان بدون هیچگونه هماهنگی و اطلاع قبلی خبر حل و فصل! شدن ماجرا را منتشر میکنند.
این هنرمند افزود: من معتقدم هنرمندان چه امروز و از روز اول باید با انتخاب و اتکا و وکیل و قانون پیش بروند. این صلح که صحبتش هست احتمالا نمیتواند به نفع هنرمندان باشد، چون ما خواهان بازگشت آثار یا دریافت مبلغ آنها هستیم. آقای عزیزی اگر بنا به پذیرفتن این معنا داشتند که از ابتدا اصلا مشکلی پیش نمیآمد.
فرح ابوالقاسم دیگر هنرمند شاکی این پرونده میگوید: «تا جایی که من در جریان هستم پرونده دوهزار اثر هنری همچنان معلق و بدون نتیجه قطعی است. چطور کار را پایان یافته و توافق را به دست آمده تلقی کردند؟ در واقع چند جلسه از طرف نمایندگان هنرمندان با نمایندگان آقای عزیزی و وزارت ارشاد برگزار شده و مسائل و اعتراضات همراه با مدارک به وکیل ارائه داده شده، اما تا این لحظه اقدام قابل توجه که دال بر ختم پرونده و رسیدن به توافق باشد، انجام نگرفته است.»
او افزود: مسیر طولانی و سختی است که البته با پیگیری حتما به نتیجه خواهد رسید، اما فعلا توافقی حاصل نشده و نتیجهای به دست نیامده و پرونده ما همچنان در جریان است. نمیدانم از کدام توافق حرف میزنند. اکثریت قریب به اتفاق هنرمندان خواهان بازپسگیری آثارشان هستند یا تأسیس قطعی موزه دائمی و معتبر را مدنظر دارند.
هیچ کدام از این دو خواسته هنرمندان تاکنون به نتیجه نرسیده و فعلا توافقی صورت نگرفته است.