به گزارش تجسمی آنلاین، این سال برای هنر، هم روشن بود و هم تیره. یک موزهی پیشرو در نیویورک خانهای تازه و شگفتانگیز افتتاح کرد و دو موزهی دیگر دست به توسعه و بازآفرینی زدند. در نمایشگاههای بزرگ و کوچک، هنرمندانی که پیشتر کمتر دیده شده بودند به صحنه آمدند و بهسرعت مورد توجه قرار گرفتند. اما همزمان، شکلگیری نظمی سیاسی تازه با صدور دستورالعملهای ضد تنوع، سایهای سنگین بر فضای فرهنگی سال و آیندهی آن انداخت.
«استودیو میوزیوم» جدید در هارلم
با برافراشته شدن اثر «پرچم آفریقایی-آمریکایی» از دیوید همونز ــ پرچم ایالات متحده با رنگهای پانآفریقاییِ قرمز، سیاه و سبز، استودیو میوزیوم هارلم در ماه نوامبر ساختمان جدید خود در خیابان ۱۲۵ را افتتاح کرد. این بنای هفتطبقهی مشکیرنگ، اثری موفق و چشمگیر است؛ اما آنچه بیش از همه تأثیر میگذارد، مجموعهی دائمی به نمایش درآمده در داخل آن است؛ آثاری که قدمتشان به زمان تأسیس موزه در سال ۱۹۶۸ بازمیگردد. این آثار نشانههای راه تاریخ نهادی هستند که بهعنوان فضایی جایگزین برای خلاقیت سیاهپوستان بنیان گذاشته شد و سرچشمهی بسیاری از هیجانانگیزترین هنرمندان معاصر بوده است.
فریکِ گسترشیافته
نیویورکیها معمولاً رابطهای مالکانه با «مجموعه فریک» دارند؛ جایی که آن را همچون خانهای دوم میبینند، مکانی برای آسودن در میان آثار رامبرانت و ورمیر. بازگشایی موزه در بهار گذشته، پس از نوسازی ۲۲۰ میلیون دلاری، فرصتی بود برای دیدن دوبارهی مجموعهای که حالا براقتر و درخشانتر شده است؛ هرچند چیدمان تازهی آن برای برخی غافلگیرکننده بود. اتاقهایی در طبقهی دوم که زمانی اتاقخواب یا کمد خانوادهی فریک بودند، اکنون به گالری تبدیل شدهاند. با این حال، همهچیز همچنان باشکوه است. تابلوی محبوب «سن فرانسیس در صحرا» اثر بلینی هنوز همانجاست که هنری فریک قرار داده بود؛ تنها فرش زیر آن نو شده است، چراکه فرش قدیمی زیر پای بازدیدکنندگان مشتاق از بین رفته بود.
جک ویتن در موزه هنر مدرن (موما)
جک ویتن نوشته بود: «من محصول آپارتاید آمریکایی هستم.» حقیقتی تلخ که او را به سوی خلق جهانی متفاوت در هنر سوق داد؛ جهانی از «تنوع بینهایت در ترکیبهای بینهایت». این دیدگاه او را در طول نزدیک به شش دهه فعالیت هنری پیش برد. نمایشگاه مرور آثار او با عنوان «جک ویتن: پیامآور» در موما، همچون موجی رهاییبخش، بیش از ۲۰۰ اثر از نقاشی، مجسمه و طراحی را دربر میگرفت؛ از نخستین کلاژ دانشجوییاش در سال ۱۹۶۳ تا آخرین اثرش پیش از درگذشت در ۲۰۱۸. هر اثر برای ویتن «یک آزمایش» بود و حسِ پرسش از «گام بعدی» سراسر نمایشگاه را روشن میکرد.
کوکو فوسکو در ال موزه دل باریو
هنر سیاسی میتواند هم هشداردهنده باشد و هم تأملبرانگیز. نمایشگاه «کوکو فوسکو: فردا به جزیرهای بدل خواهم شد» مروری جامع بر کارنامهی یکی از جدلیترین هنرمندان معاصر ارائه میدهد. فوسکو که عمدتاً با اجرا و فیلم کار میکند، در سالهای پس از ۱۱ سپتامبر از بازجویان پیشین ارتش آمریکا خواست تا شیوههای بازجویی خود را بر گروهی از زنان، از جمله خود او، به نمایش بگذارند. کوبای انقلابی، سرزمین نیاکانش، نیز هدف نقد آثار اوست؛ بهویژه در فیلمهایی دربارهی هنرمندان و شاعران تحت فشار این جزیره.
میراث گروه بغداد برای هنر مدرن
مرکز مطالعات کیوریتوریال کالج بارد بار دیگر نمایشگاهی تاریخی ارائه داد که مشابهش کمتر دیده میشود. این نمایشگاه به هنرمندان پیشرو عراق پس از استعمار پرداخت؛ هنرمندانی که مدرنیسم غربی را با هنر اسلامی و بینالنهرینی درآمیختند و سبکی رادیکال آفریدند. از نقاشیهای پرشور جَواد سلیم و شاکر حسن آلسعید در دههی ۱۹۴۰ آغاز میشود و به انیمیشن اندوهبار صادق کویش الفرجی در سال ۲۰۱۰ میرسد؛ اثری دربارهی فقدان فردی و فرهنگی پس از جنگها.
«هویتهای بومی: اینجا، اکنون و همیشه»
این نمایشگاه بزرگ در موزه زیمرلی دانشگاه راتگرز، به همت هنرمند فقید ژان کوئیک-تو-سی اسمیت، معادل یک دوسالانه ویتنی برای هنر بومیان آمریکا بود. او هنرمندان شناختهشده و کمتر دیدهشده را کنار هم قرار داد تا گسترهی واقعی هنر معاصر بومی را نشان دهد؛ هنری که هم هویتی جمعی دارد و هم فردیتهای پررنگ.
روایت تاریخ در گالریها
سه نمایشگاه انفرادی نشان دادند که گالریها نیز میتوانند روایتگر تاریخ باشند. از عکسهای شِیلا بایکال در دهههای ۶۰ تا ۸۰ نیویورک گرفته تا مرور آثار فنی سانین و نمایش جسورانهی نیلند بلیک دربارهی سکسوالیته و کوییرنس در دههی ۹۰، همگی چشماندازی تازه به تاریخ هنر معاصر گشودند.
نمایشگاههای گروهی تأثیرگذار
دو نمایشگاه گروهی نیز درخشش ویژهای داشتند: «چهرههای افسانهای» دربارهی فرهنگ بالروم کوییر، و «یک آمریکا» که پاسخی صریح به سانسور و فشارهای سیاسی بود.
پایان یک دهه، آغاز نگرانی
بازدید از نمایشگاههای مهم واشنگتن دیسی، از تاریخ سیاهپوستان تا بازخوانی قدرت و نژاد، نشان میدهد این پروژهها حاصل سالها برنامهریزی در دوران اوج آگاهی مدنی پس از جنبش «جان سیاهان مهم است» هستند. اما آن دوره، دستکم فعلاً، پایان یافته است. از همین رو، در کنار شور و الهامی که هنر ۲۰۲۵ برانگیخت، حس اندوهی پیشاپیش نیز وجود داشت: حسِ از دست دادن نمایشگاههایی که شاید هرگز، در سالهای آینده، به دلیل کاهش بودجه و فشارهای سیاسی، مجال شکلگیری نیابند.
منبع: نیویورک تایمز