به گزارش تجسمی آنلاین، اولین خاطرات یرکا مربوط به رنگ، جوهر، کاغذ، پاک کن و قلم مو بود. یرکا در کودکی عاشق طراحی و ساخت مجسمه بود.
او از بازی در بیرون متنفر بود و ترجیح می داد با مداد بنشیند و دنیای خودش را بسازد و کاوش کند. این تفاوت بین سایر کودکان در مدرسه ابتدایی او منجر به مشکلات اجتماعی با همسالانش شد و یرکا زندگی دبستانی خود را به عنوان یک "واقعیت خاکستری و گاهی هولناک" توصیف می کند.
با این حال، یرکا بعداً در دبیرستان خود به دلیل طرحهای هوشمندانهاش از بدترین قلدرهای مدرسه، «غیر قابل لمس» شد.